سفارش تبلیغ
صبا ویژن
هرگاه مرد با ایمان برادر خود را خشمگین ساخت ، میان خود و او جدائى انداخت . [ گویند : حشمه و أحشمه ، چون او را بخشم آورد . و گفته‏اند شرمگین شدن و خشم آوردن را براى او خواست . و آن گاه جدائى اوست ] . [ و اکنون هنگام آن است که گزیده‏هاى سخن امیر مؤمنان علیه السّلام را پایان دهیم ، حالى که خداى سبحان را بر این منّت که نهاد و توفیقى که به ما داد سپاس مى‏گوییم . که آنچه پراکنده بود فراهم کردیم و آنچه دور مى‏نمود نزدیک آوردیم . و چنانکه در آغاز بر عهده نهادیم بر آنیم که برگهاى سفید در پایان هر باب بنهیم تا آنچه از دست شده و به دست آریم در آن برگها بگذاریم . و بود که سخنى پوشیده آشکار شود و از آن پس که دور مینمود به دست آید . و توفیق ما جز با خدا نیست . بر او توکل کردیم و او ما را بسنده و نیکوکار گزار است . و این در رجب سال چهار صد از هجرت است و درود بر سید ما محمد خاتم پیمبران و هدایت کننده به بهترین راه و بر آل پاک و یاران او باد که ستارگان یقین‏اند . ] [نهج البلاغه]

چرخه ی سردرگم

ارسال‌کننده : امید... در : 90/6/18 1:15 صبح

آه ای سنگ ها
ما زنده نیستیم

و اقرار میکنیم
زندگی را مرده بودیم وقتی شما داشتید مردن را زندگی میکردید

ای شاهدان عینی ماجرا
باور کنید هر کدامتان هزار روح را قورت داده تا اینهمه زندگی را مستحق لگد مال شدن باشد

شاید همین مورچه ها ، این وارثان مغز من حرف شما را بهتر کنار بیایند

میفهمید!! هوار یک قورباغه ی عصبانی را که از هزار سال پیش لایتان گیر کرده

قورباغه های امروز همه آدمند

و من فکر میکنم بز ها حق دارند به هویتشان بر بخورد  وقتی  قرار است از معده هایشان آدم های زیادی برانگیخته شوند .

شعر از امید




کلمات کلیدی :